عشق و رفاقت

عشق و رفاقت

استاد

۱۴۷ بازديد

Image result for ‫به سلامتي سربازي كه‬‎

خدا*

۱۵ بازديد

به سلامتي خدا كه همه آرزوهامو جلو چشمم پرپر كرد تا عظمتشو بهم ثابت كنه ‎!

ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ ﻧﻤﯽ ﮔﺮﺩﻡ ، ﺩﻧﺒﺎﻝ ﮐﺴﯽ ﻣﯽﮔﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻧﺶ ﺩﻫﻢ ﻭ ﺑﮕﻮﯾﻢ : ﻣﺜﻞ ﺍﻭ ﻧﺒﺎش



.....*

۷۷ بازديد

ولنتاين

۱۳۳ بازديد
 

♥به سلامتي ولنتاين كه باعث شد بفهمم چقدر تنهام
♥به سلامتيه همه اونايي كه اين روزها درگير خريدن كادو ولنتاين نيستن..!
♥به سلامتيه اونايي كه عشقي ندارن كه بهش كادو بدن..
♥به سلامتيه اونايي كه سالهاي قبل به كسي كادو دادن كه لياقت نداشته!!!
♥به سلامتيه تنهايي كه اگه تنها باشي 1 درد داري اما با بي لياقت باشي 1000 تا…
♥به سلامتي اونايي كه حاضرن ولنتاين رو تنها باشن اما به خاطر گرفتن كادو با كسي نباشن

لعنتي

۱۳۰ بازديد

365

۱۸۲ بازديد

مريم دختري بود كه هيچ موقع به عشق فكر نميكرد زيرا عشق را

چيزي بيهوده مي دانست. ولي به گل رز خيلي علاقه داشت و ميدانست كه

هرتعداد شاخه گل رز به چه معني است.

اما هيچ وقت فكر نميكرد كه با همين گل هاي رز روزي عاشق كسي بشه.

تا اين كه روزي پسري به اسم آرش كه مريم را عاشقانه دوست  داشت

و  از علاقه مريم به گل رز با خبر بود.

عشق خود را به او با تعداد گل هايي كه به مريم ميداد ابراز ميكرد.

ماه اول به او روزي تنها يك شاخه رز(به معني يك احساس عاشقانه براي تو)داد.

ماه دوم روزي سه شاخه گل به او هديه كرد(به معني دوستت دارم)

و در ماه سوم به او روزي پنج شاخه گل(به معني بي نهايت دوستت دارم)تقديم كرد..

آرش تا ماه ها به مريم پنج شاخه گل ميداد.

مريم هم كه معني اين گل دادن ها رو ميفعهميد روز به روز عاشق تر ميشد.

تا اين كه تصميم گرفت براي اين كه به آرش بگويد كه او نيز عاشق اوست

دوازده شاخه گل(به معني اين كه عشق ما به يك عشق دو طرفه تبديل شده)

هديه بدهد.

روزي كه ميخواست اين كار را انجام بدهد احساس دو گانه اي داشت،

با خود مي انديشيد كه آيا چيزي به معناي عشق وجود دارد؟؟

آيا مي تواند به آرش اطمينان كند؟؟

ولي قلبش به او مي گفت:كه آرش با تمام وجود به او عشق مي ورزد.

پس نزد آرش رفت و با دستاني لرزان بدون گفتن كلامي دوازده

شاخه گل را به آرش داد.

آرش بارها و بارها تعداد گل ها را شمرد.يك بار،دوبار،سه بارو...

اصلا باورش نميشد كه مريم هم به او علاقه پيدا كرده باشه.

آنقدر خوشحال بود كه همان موقع به مريم زنگ زد و وقتي مطمئن شد

 كه واقعا مريم عاشقش شده براي فردا روزي باهاش قرار گذاشت

و اين آغازي براي دوستي آنان بود.

آرش و مريم هر وقت بهم ميرسيدند هفت شاخه گل به نشانه عشق بهم ميدادند.

و هر روز از روز قبل بيشتر عاشق يكديگر ميشدند.

ولي يك روز كه با هم قرار گذاشته بودند.

مريم هر چه منتظر شد ديد آرش نيومد.يك ساعت،دوساعت

آخر سر تصميم گرفت كه به گوشي آرش زنگ بزنه.

وقتي زنگ زد يه خانوم گوشي رو برداشت و گفت كه آرش تصادف شديدي كرده.

مريم تا اين حرفو شنيد سريع خودش را به بيمارستان رسوند ولـــــــــــــــي

ديگه خيلي دير شده بود.

پسر در حالي كه 99شاخه گل رز در دست داشت

(به معني عشق من براي تو جاودانه و تا ابد مي باشد)جان به جان آفرين تسليم كرد.

مريم آنقدر شوكه شده بود كه همين طور مات زده به گل هاي در دست آرش

نگاه ميكرد واشك ميريخت.

مريم در روز خاك سپاري آرش 365شاخه رز (به معني اين كه هر روز سال به تو

 مي انديشم و دوستت دارم)

روي قبر او گذاشت و رفت ولي هيچ كس نفميد كه به كجا رفت

 و چرا رفت و ديگه هيچ وقت بر نگشت...

كاج

۱۲۰ بازديد

تو روح

۱۱۶ بازديد

دشوار تر

۱۳۱ بازديد

به سلامتي سربازي كه

۹۸ بازديد